مرغ همسایه ...


این کاریکاتور رو نمی‌دونم کی کشیده، اما وقتی دیدمش یاد سریال‌های آبکی مه/پاره ای این سال‌های اخیر افتادم. البته که این اوضاع خیلی هم دور از اوضاع و احوال کانون‌های گرم خانوادگی ماها هم نیست.


نظرات 8 + ارسال نظر
مریم نگار دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 13:02

ولی سپیدار عزیز...من فکرمیکنم روشنک جان شمارو خییییلی هم خوب میشناسه....وگرنه این همه بلا سر بغل دستیش نمی آورد بخدا...
یععععنی اینهمه جدال بر سر یک کیک گلابی ست؟؟؟!!!
من پادرمیانی کرده با دو کیک گلابی خدمت هردو میرسم به اشد اشتیاق !!...حدود 25-26 ام..

عارضم خدمتتون که اگه تا حالا هم همدیگر رو نمیشناختیم الان دیگه فامیل شدیم فک کنم!
اختیار دارید. شما تشریف بیارید بدون کیک هم قبوله.

روشنک یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 21:15 http://hasti727.blogfa.com

منو نمی شناسی؟؟؟؟؟؟ فحش خواهر.....بدم به بغل دستی ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوای یکی همین الان بزنم تو سرش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می تونم بکشمش هم تازه....عمرا مامانش بدونه کجاست امشب....میزنم زیرش!!!!
تو فردا بدون کیک گلابی بیا محله ما تا ببینم سالم بر می گردی خونه تون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا بهتره همین الان با بغل دستی م تسویه حساب کنم....
میگم یه سوال؟ تو می دونی کسی که دندونش درد میکنه چه ربطی به دستش داره که یه دستی تایپ کنه؟؟؟؟؟؟؟

ببینید مریم نگار عزیز ایشون اصولا با خودشون درگیری دارن نه با این وبلاگ. اگه شما چیزی از کامنت ایشون فهمیدین منم فهمیدم. فک کنم بنده خدا خیلی دندونش درد میکرده اینجا رو با یه جای دیگه اشتباه گرفته.
حالا روشنک گرامی اشکالی نداره شما آدرس تون رو بفرمایید بنده کیک گلابی براتون می فرستم. بالاخره پیک ها هم باید کاسبی کنن و یه لقمه نون برای زن و بچه هاشون ببرن دیگه.
درخصوص تایپ کردن با یک دست هم ربطی به دندون درد نداره به یک مسئله مهم دیگه ربط داره!

مریم نگار یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 09:28

شیرینی گروه ؟؟؟؟؟!!!!!!!
روشنک چی میگه صابخونه جون ؟؟؟

من اصلا روشنک رو نمی شناسم. منظورش از کامنتش رو هم متوجه نشدم. حتما یه بنده خدایی هست که دلش شیرینی میخواسته. شایدم دلش کیک گلابی میخواد. من بی گناهم لطفا از خودشون سوال بفرمایید.
مخاطب هم مخاطب قدیم. چایی نخورده با آدم پسرخاله میشن. عجب روزگاری شده ها.

روشنک پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 22:24 http://hasti727.blogfa.com

سلام علیکم
مبارک باشه خونه جدید و چرخش بچرخه چهل سال
شیرینی خونه و گروه رو با هم رد کن بیاد تا تنورش داغه
و اما...
تو این عکسه چه خر تو خریه! رسما قاطی پاتیه همه چی من نفهمیدم کدوم به کدومه!!!!!!!

علیک سلام
ممنون. چهل ساااااااال!!!!!!!!! مگه قراره من عمر حضرت نوح کنم خواننده فهیم و محترم.
ببخشید شما؟ شیرینی؟!!!!!!!
اونایی که باید می فهمن شما خودشو به زحمت ننداز لطفا

دل آرام پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 20:05 http://delaramam.blogsky.com

سلاملیکم

واقعا اینجوریه؟؟ نه دیگه تا این!! واقعا؟؟!! خب آخه چرا؟؟ ازدواج نکنن خب اگه انقدر خاطرخواه دارن و جمعی رو پریشون نکنن

مجید پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 06:34 http://charoo.blogfa.com

درود .
یکم : روز نو و خانه ی نو مبارک .
دوم : سه ریال که هیچ ، سی ریال هم هیچ ، سیصد ریال هم اگر بسازند باز هدف و مضمونش همان است که بوده و باید باشد !
بدرود .

درود بر شما
1- متشکرم
2- واقعا اونهایی که میسازن هدف و استراتژیشون از قبل مشخصه.
موفق باشید

مریم نگار چهارشنبه 27 شهریور 1392 ساعت 10:52

یعنی الان اینجا مراسم ازدواج زوجین هست و حواشی و امحاء و احشام و ضمائمش دیگه ..آره؟...درست متوجه شدم یا نه؟

خدا کنه که دیگه تااین حد به این سرنوشت خاک برسری نیفتیم..

شما یه قسمت از یکی از این سریال ها رو ببینید کاملا شبیه همین کاریکاتور هست.
متاسفانه اگه بیشتر از شرایط این کاریکاتور نباشیم کمتر هم نیستیم.

فاطمه چهارشنبه 27 شهریور 1392 ساعت 00:03 http://shamime27blogfa.com

سلامم دوست عزیز
خوشحال که سپیدار رو می خونم..
....
دقیقا منم مشکل جدی دارم با این سریال هایی که به نظر ژانر هم نمیشه براشون در نظر گرفت..بعضیاشون اینقدر تهی و گسیخته است که هیچ محوریتی رو شامل نمیشه تو بگو تخیلی حتی...
و البت متاسفانه همین که گفتین اوضاع خودمون هم کم از همشایه نداره....

سلام
لطف دارید.
متاسفانه ببینده این نوع سریال‌ها میلیونی هستن.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.