مرغ همسایه ...


این کاریکاتور رو نمی‌دونم کی کشیده، اما وقتی دیدمش یاد سریال‌های آبکی مه/پاره ای این سال‌های اخیر افتادم. البته که این اوضاع خیلی هم دور از اوضاع و احوال کانون‌های گرم خانوادگی ماها هم نیست.


هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

چند روز پیش موقع گردش در سایت‌های خبری دیدم که امام جمعه مشهد به آقای رئیس جمهور تذکر داده‌اند که انتخاب یک خانم بعنوان سخنگوی وزارت امور خارجه مغایر با آیه قرآن هست. البته اشاره به آیه قرآن نفرمودند. این نقل قول رو گفتم که بگم دیشب دیدن برنامه زنان نام/دار از یک شبکه خدا لعنتش کنه لذت بیشتری داشت. داستان زندگی اولین پزشک زن ایتالیا به نام ماریا مونته سوری (۱۹۵۲-۱۸۷۰م)  بود. زنی که با تحمل فشارهای اجتماع آن روز اروپا توانست پزشک شود و نقش موثری در دگرگونی نظام آموزش و پرورش ایتالیا و اروپا داشته باشد. مدارسی در کل جهان وجود دارند که هنوز هم به نام ایشان هست و به شیوه ابداعی ماریا اداره می‌شوند و در آخر فیلم به این موضوع اشاره شد که مدیرعامل‌های شرکت گوگل، جرج کلنی و بسیاری آدم‌های موفق امروزی در مدارس ایشون تحصیل کردن. در این شیوه آموزشی به قدرت خلاقیت بچه‌ها اهمیت داده میشه و باعث میشه که استعدادهاشون در مسیر درستی هدایت بشه. زندگی این زن سراسر مبارزه بوده از وقتی که تصمیم میگیره بر خلاف نظر خانواده‌اش وارد دانشکده پزشکی بشه تا زمانی که مجبور میشه در مقابل حکومت فاشیستی ایتالیا ایستادگی کنه و مجبور به ترک وطن میشه و ... . حالا تو دنیای امروزی که حداقل در اغلب کشورهای دنیا سعی میشه حقوق زنها و مردها برابر باشه ما راه طولانی در پیش داریم. در این بین فکر می‌کنید چقدر زن توانا و با تدبیر و منطقی در بین زنانی که به مشاغل بالای مملکتی دست پیدا می‌کنن وجود داره؟ زنانی که به فکر توسعه حقوق انسانی باشن؟

سرآغاز


بعد از چهار سال نوشتن روزمره‌ها و تلخ و شیرین‌های خودم میخوام سبک نوشتنم رو تغییر بدم. به این نتیجه رسیدم که راجع به مسائلی  که در اطرافم میگذره بنویسم. از دغدغه‌هایی بنویسم که شاید مسئله خیلی از آدم‌ها باشه. از فیلم و کتاب و مسائل اجتماعی و سیاسی که توجه منو جلب میکنن. اگه مطلبی هم جایی خوندم که برام جالب باشه با ذکر منبع اینجا می‌نویسم.


انتخاب اسم سپیدار برای این وبلاگ هم به این دلیل هست که از وقتی یادم میاد این درخت رو دوست داشتم.