دینداری یا ...

این روزها در اغلب محله های شهر مراسم عزاداری برپاست. از ساعت 8-7 شب تا بعد از نیمه شب صدای موسقی‌های عزاداری اونم از نوع امروزیش بلند هست و مخل آسایش دیگران. یادمه چند سال پیش که از این داستان خیلی شاکی شده بودم به پلیس زنگ زدم و اونها گفتن که به ما مربوط نیست باید برید کلانتری محل و شکایت کتبی کنید. پلیسی که جواب تلفن رو داد می‌گفت اعتقاد بر این هست که هر چی صدای ضبط صوت بلندتر باشه ثوابش بیشتره!!! خلاصه که بنده از تلفنم پشیمون شدم. هر سال تو این روزها به این فکر میکنم که این دینداری ریاکارانه به قیمت آزار و اذیت چه تعداد آدم دیگه تموم میشه؟ کسانی که مجبور هستن صبح زود برن سرکار چه گناهی کردن که باید تا نیمه شب آسایش نداشته باشن؟ هدف غائی دین این هست که انسان‌ها راه و روش درست تری تو زندگی داشته باشن و انسان‌های خوبی باشن یا این که ... . خلاصه که برداشت من از این مراسم این هست که بیشتر از این که قرار باشه مردم اخلاق و رفتار بهتری داشته باشن زشتی های وجودشون بیشتر معلوم میشه. 

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم... چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 09:08

ضمنا سپیدارجان...بانی این مراسم هم بازاریانی بودن که صبح زود نمیرفتن سرکار...تا کله ظهر هم بازارو به بهانه عزاداری نعطیل میکردن و حسابی می خوابیدن ...ناهارشون هم که نذری بود و آماده...دیگه چه دغدغه ای رفیق..؟؟

امسال که گذشت سال دیگه باید یه فکری به حال خودم کنم که منم دغدغه نداشته باشم

مریم... چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 09:05

...یادمه اون سالهایی که تهران زندگی میکردیم..یکی از فعالترین جوونای محل در ایام سینه زنی ده شب اول محرم..یک قاچاقچی موادمخدر بود...
در کمال پررویی...علمدار و سردسته و اینا میشد...از فردای پایان مراسم هم...بسم الله...روز از نو..قاچاقچی گری از نو......همه اهل محل هم میدونستن...
این یعنی چی آخه؟؟؟؟؟!!!!!!

خوب این یعنی دینداری به اشد وضع!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.