برداشت آزاد

دیشب فیلم "گفتگو در مه" رو از برنامه آپ/ارات دیدم. مستندی بود درباره خانمی که عضو شورای شهر یک روستا بود و رئیس روستا که ظاهرا کدخدای ده هم بود ایشون رو به رسمیت نمی شناخت و حاضر نبود که بعد از دو سال جلسه شورا رو تشکیل بده و به مشکلات اهالی رسیدگی کنه. شاید خیلی‌ها وقتی این فیلم رو ببینن بگن از یه پیرمرد کم سواد و دارای عقاید 80 سال پیش بیشتر از این توقع نمی‌شه داشت. پیرمرد مدام می گفت که من با یک زن تو جلسه نمیشینم من مَردم و با شیرها می‌شینم نه با روباه‌ها. متاسفانه این طرز تفکر فقط برای اون پیرمرد نیست، تو همین تهران که مثلا پایتخت هست همین نگاه به زن‌ها وجود داره. تو اداره‌ها و شرکت‌ها خیلی که به خانم‌ها احترام بگذارن اونها رو به شکل مورچه‌های کارگر نگاه میکنن که شاید برای کارهای کارشناسی خوب باشن ولی برای مدیریت نه. اگر خانمی قرار باشه که حکم مدیریتی بگیره علاوه بر اینکه باید از نفوذ و قدرت مردان باید استفاده کنه باید خودش رو برای یک جنگ تمام عیار با بقیه افراد اون سازمان و شرکت هم آماده کنه. سخته که باور کنم جامعه‌ای که نصف جمعیت خودش رو نادیده میگیره قادر به پیشرفت هست. کاش مادران جامعه مردان نسل آینده رو طوری تربیت کنن که به زن نگاه جنسیتی نداشته باشن و اونها رو انسانی دارای حقوق برابر با خودشون ببینن. 


________________________________________________________


پ.ن: منجوق گرامی برای کامنت خصوصی از گزینه "تماس با من" که تو سمت راست وبلاگ هست می‌تونی استفاده کنی.


نظرات 3 + ارسال نظر
گلدونه چهارشنبه 27 آذر 1392 ساعت 07:50 http://tondokhond.persianblog.ir/

من فک می کنم خود خانمها خیلی مقصرن. این زنها هستن که مردها رو تربیت میکنند و باور هاشون رو بنیان میزارن.
مادر همسر من یه زن امروزیه و خیلی سعی داره مدرن فکر کنه اما همیشه از لابلای صحبتاش آدم می تونه بفهمه حق رو همیشه به پسرهاش و حتی دامادش میده و مردها رو جنس برتر میدونه خوب وقتی مادری چنین نگرشی داره از فرزندش چه انتظاری میشه داشت؟

از ما که گذشت امیدوارم نسل های بعدی بهتر باشن

دل آرام چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 00:19 http://delaramam.blogsky.com

به نظر من تا زمانی که همه چیز تفکیک میشه و جنسیت بر انسان بودن ارجحیت داره، هیچ پیشرفتی صورت نمیگیره.
یه دیه معمولی رو شما حساب کن. حتی طرف وقتی میمیره هم بحث جنسیتش مطرحه! آخه خنده دار تر از این ؟؟؟ دیگه وای به حال باقی امور...

شما که دیگه خارجی هم شدین احتمالا این تفاوت ها رو بیشتر حس میکنید

منجوق یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 12:38

منظورتون سمت چپ بود دیگر نه؟

شرمنده این روزها اینقدر سرم شلوغه که سمت چپ و راستم رو هم گم کردم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.