روزهای آخر سال هست و مثل همیشه شلوغی و کار زیاد و وقت کم. الان که دارم این پست رو می نویسم خوشبختانه روز آخری هست که اضافه کار هستم. یعنی یه همچین کارمند نمونهای هستم من (تعریف از خود به اشد وضع). وقتی به پایان هر سال می رسیم برای عدهای اون سال بد و نحس بوده و برای عدهای پر از خوشی و شادی. دنیای ما بر اساس تضادی شدید بنا شده و آدمی از این تضاد گریزی نداره. الان که به سال گذشته خودم فکر میکنم میبینم که سال سختی رو پشت سر گذاشتم. خیلی از باورهام عوض شدن که هنوز نمیدونم این خوبه یا نه! تو این روزهای آخر به این نتیجه رسیدم که همینقدر که بیماری سخت و گرفتاری ناجوری گریبان خودم و خانوادهام رو نگرفت باید شکرگزار بود. شرایط میتونست بدتر از این چیزی باشه که گذشت. به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم عمر گرانمایه میگذره پس چه بهتر که تا میشه باعث رنج و عذاب خود و دیگران نباشیم. امیدوارم که در سال جدید ترازوی زندگی عزیزان و دوستانم خوشهاش سنگینتر از غمهاش باشه و آرامش و سلامت و شادی مثل نسیم بهاری تو زندگی همه جریان داشته باشه.
نوروز خجسته